کد مطلب:129653 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:142

شهادت یزید بن مغفل جعفی
- او پسر عموی حجاج بن مسروق جعفی است كه شرح حالش گدشت.

سـمـاوی گـویـد: «مـقـتـل نـگـاران و سـیره نویسان نوشته اند كه چون در روز دهم جنگ در گـرفـت، یـزیـد بن مغفل از امام (ع) اجازه مبارزه خواست و آن حضرت اجازه فرمود. او پیش رفت و چنین می گفت:

من یزید پسر مغفّل هستم و در دستم شمشیری برّان است. در میان گرد و غبار جنگ آن را بر پیشانیها فرود می آورم، در دفاع از حسین با افتخار و برتر.

آن گاه آن قدر جنگید تا كشته شد.» [1] .


امـا خـوارزمـی [2] و ابن شهر آشوب [3] هـمـیـن رجـز را بـرای شـخـصی دیـگـر یـعـنـی أنـیـس بـن مـعـقـل اصـبـحـی نـقـل كـرده است. شـایـد وی هـمـان یـزیـد بـن مغفل جعفی باشد؛ خداوند بهتر می داند.


[1] ابـصـار العين (ص 153 ـ 154) نيز سماوي نوشته است: «مرزباني در معجم خويش گويد: «هنگامي كه جنگ شدت گرفت، او پيش رفت و مي گفت:

اگر مرا نمي شناسيد من يزيد بن مغفل هستم، در هنگام نبرد سر تا پا مسلحم،

در دسـتـم شـمـشـيري است برّان كه با آن در ميان گرد وغبار جنگ، دلاوران را از پا در مي آورم.

گـويـد: او پيكاري بي مانند كرد و جماعت بسياري را به هلاكت رساند و سرانجام خود نيز كشته شد - خداوند از او خوشنود باد.».

[2] خـوارزمـي گـويـد: پـس از او ـ يـعـنـي پـس از جـون، غـلام ابـوذر ـ انـيـس بـن مـعـقـل اصـبـحـي بـه مـيـدان رفـت و مـي گـفـت: مـن انـيـس پـسـر معقل هستم و در دستم تيغي برّان است.

در ميان گرد و غبار جنگ آن را بر پيشاني دشمن فرود مي آورم تا زنگارش زدوده شود و صـيـقـلي گـردد؛ در دفـاع ازحـسـيـن بـرتـر و بـا فـضـيـلت، فـرزنـد رسول خدا، بهترين فرستادگان. آنگاه آنقدر جنگيد تا كشته شد. خوارزمي، ج 2، ص 23؛ الفتوح، ج 5، ص 198.

[3] ابن شهر آشوب گويد: سپس - يعني پس از جوين بن مالك - يزيد بن معقل اصبحي به ميدان رفت و مي گفت:

من انيس و پسر معقل هستم و در دستم شمشيري بران است،

كه به وسيله آن در ميدان جنگ از سرها بالا مي روم و از حسين بن علي، اين مرد بزرگ و با فضيلت و فرزند رسول خدا، بهترين فرستادگان، دفاع مي كنم.

«آنگاه بيش از بيست تن از سپاه دشمن را كشت.» (مناقب آل ابي طالب، ج 4، ص 103).